چشم انتظاری های ماهی کوچک درون حوض!





در یکی از سکانسهای پایانی و طلایی شهریار .
که پیر بود و اعصابش ناراحت بود و حوصله دنیای تکراری رو نداشت و مبارزی رو پناه داده بود .
موقع خداحافظی از مبارز خواست اونم با خودش ببره .
اینروزها همچین حالتی دارم . وقتی گهگداری از بچه های مدافع حرم رو میبینم یا همکلامشون میشم حالتی شبیه شهریار دارم و دوست دارم بگم منم با خودت ببر .
اما حیف که شدنی نیست.


Image result for ‫سریال شهریار‬‎

آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ شخصی کیومرث کیمیایی اشعار شب یلدا از زبان پزشک اینده مطالب اینترنتی به رنگ آسمان من ghabeglass مرکزاطلاع رسانی اخبار دانشگاه پیام نورمرکزارومیه ویستا رایانه دنیای زینب❤ مطالب اینترنتی